جدول جو
جدول جو

معنی ابومحمد قدسی - جستجوی لغت در جدول جو

ابومحمد قدسی
قدسی. او راست: ذم ّ الوسواس
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

قرشی. او از رسول صلوات الله علیه و از او عبدالله بن معاویه روایت کند
لغت نامه دهخدا
ابن سعد بن اسپهبدبن حیویه بن ادنینا، مکنی به ابومحمد برادر ابوالحسین بن سعد عامل. وی از ابوبکر بن نعمان روایت کند. (ذکر اخبار اصبهان چ لیدن ج 2 ص 163)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
عبدالسلام طیب بن محمد مکنی به ابومحمد از بزرگان علماء است. وی در شهر فاس تولد یافت و با کوششی تمام به کسب علوم و معارف اشتغال ورزید تا در روایت و تدریس آنها ماهر گشت و براقران و امثال خود پیشی گرفت. علم و دانش و زهد و تقوی را تؤاماً دارا بود و به تدریس و بحث و تألیف و مناظره پرداخت و بیشتر تخصص او در علم انساب خصوص انساب قریش است. نزدیک به سی تألیف دارد از اوست: 1- الاشراف علی نسب الاقطاب الاربعه الاشراف. 2- الجواهر المنطقیه و این منظومه ای است در منطق که هلالی آن را شرح کرده است. 3- الدر السنی فی بعض من بفاس من النسب الحسینی. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1478 و 1479)
لغت نامه دهخدا